ای آدمک کوکی ، صبح شد که بیدار شی
مثل همه ی عمرت ، تکرار شی و تکرار شی
صبح بعدیت انگار نیست ، تو توی شبت غرقی
بین شب و روز تو ، انگار که نیست فرقی
شب هات مثل روزاته ، روزات همگی تکرار
از دست همه سیری ، از دست خودت بیزار
پرواز واسه تو مرده ، تو اوج نمیگیری
بردی همه رو از یاد ، از یاد همه میری
تا فرصت هنوزم هست ، برگرد به خودت ، برگرد
نو شو که این تکرار ، از تو ، تو رو دورت کرد
بسه اگه تا امروز ، تکرار تورو داد بر باد
فردا رو بساز از نو ، دیروز و ببر از یاد
تو لحظه ی تکراریت ، تنها خودتی همرات
حسرت شده یارتو ، ای کاش ، همه ی حرفات
با غصه نشو همدم ، سنت شکن خود باش
آزاد ترین فردی ، وقتی که نگی ای کاش
احتمال رسیدن کسی که با اراده به سوی ستاره ای می تازد بیشتر از
کسی است که با تردید به سوی خانه قدم بر می دارد .
(انتونی رابینز)