تعطیلات ...

دلم گرفته ؛ مثل خیلی از وقتای دیگه ...

از اون دل گرفتنایی که آدم احساس می کنه دلش می خواد با یکی درد دل کنه ، شاید با خودش !

4 روز مهمون داشتیم ، تازه رفتن مهمونامون ، من دیگه حسابی خسته شدم ، از بس که دیگه 1 ثانیه هم تنها نبودم و همه جا باهاشون رفتم، البته به زور ...

نمیدونم کلا چرا بعضی از آدما از تعطیلات واسه مهمونیا استفاده می کنن، دوست دارم تعطیلات رو بیشتر استراحت کنم ! که هیچوقت نمیشه . مخصوصا آخر هفته ها که وقتی سریع تموم میشن و باید یک هفته دیگه از صبح تا شب کار کنم اعصابم خورد میشه. گرچه اینطوری زمان زودتر می گذره و خداییش اصلا گذر زمان رو حس نمی کنم. اما غمگینم، عمرمون داره با غم و غصه هامون زود تموم میشه و نمیدونم چقدر دیگه از این زندگی پوچ و بیخود من باقی مونده !!!

همین چند ساعتی که بیکار شدم دوباره یه عالمه افکار منفی تو سرم اومده ! حوصله ی انجام هیچ کاری رو ندارم و حالم از گذشته و حال و آینده بهم می خوره ...

امروز برای چند لحظه که دلم خیلی گرفته بود و داشت گریم می گرفت ، به این فکر می کردم که دیگه تا آخر عمر هروقت به هر بهونه ای می تونم گریه کنم و همیشه یه غمی هست که تو دلم و ذهنم باشه ، حتی وقتایی که شادم ، مثل پیرزنا !!!

نمی دونم والا

خدایا عاقبت این زندگی ما چی میشه ؟؟؟!!!


نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:21 ق.ظ http://www.zahedian.blog.ir

و خدا همین نزدیکی ست
او می شنود
بگو ناگفته هایت را ...

امیدوارم خدا به غیر از شنیدن ، با من همدردی کنه و مرهمی برای درد دلم بهم بده ...

آدم شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:26 ق.ظ http://33years2.blogfa.com/

داغی یک آدم از هوس نیست
از بود هوا هست و نبودحوا

ابراهیم شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:35 ق.ظ http://freenotion.blogsky.com

سلام خسته نباشید اولا مهمون حبیب خداست دوم این قدر نا امیدانه نگید که کى این زندگى تموم میشه سومم کار کردن براى آدماى اهل زندگى است مثل شما پس از کار هم خسته نشید

سلام
ممنونم از توصیه های خوبتون
یکم درد دل بود فقط
درمورد مهمونامون هم ، نه تنها حبیب خدا بلکه عزیز دل منم بودند ، فقط کمی خسته بودم همین
جملتون منو یاد حرف بچه ی همون مهمونمون انداخت که یه بار گفت مهمون حکیم خداست ، مردم از خنده :D

شکیبا شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:05 ق.ظ http://shakiba1.blogsky.com

کدوم تعطیلات؟!
ادارتون بهتون تعطیلات داده بود؟
والا من که به غیر از خوابیدن کار دیگه ای ندارم.
تو با کار کردن زیاد افکار آزار دهنده رو از خودت دور میکنی من با لالایی!
من حال روزم مثل تو هستش گلم ...
چاره هر دویاییمون فقط صبره و صبر تا دوباره شادیهای زندگی به ما لبخند بزنند.
دوستت دارم گلم

شکیبا جونم من هم مثل تو هستم
در تمام عمرم تنها راه رهایی از مشکلاتم فرار کردن از اونها و اونم با خوابیدن و فکر نکردن بهشون بوده !
عزیزم 14 و 15 که خودشون تعطیل بودند ، پنج شنبه هم آره ، خودشون تعطیل کرده بودند...
دوست دارم ، بوس
امیدوارم شادیها به هردومون برگردند ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد