خدایا کمکم کن ...

این روزا تقریبا احساس می کنم دیگه زندگی بی دلیل ترین و مزخرف ترین کاریه که دارم می کنم ؛

اما همینطور که دراز کشیده بودم و خوابم میومد و مثل همیشه داشتم فکر می کردم و البته با غصه ، یهو یه فکری به ذهنم رسید که امیدوارم درست باشه ...


نظرات 3 + ارسال نظر
شکیبا دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:38 ق.ظ

چه فکری الهه؟؟

فکرم یکم خصوصی بود ،
درست هم بود البته
حالا اگه بشه خصوصی حرف بزنیم برات می گم ! تو که نمی دونی من چه زندگی سخت و دشواری دارم !
این فکر حداقل یه روز من رو بهتر کرد ، البته هنوزم ... هی
بی خیال !

شکیبا چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:06 ق.ظ

منم خیلی زندگی سختی دارم الان
خیلی وقته که با هم حرف نزدیم
یه موقعی رو تو بگو تا تو کلوب آنلاین بشیم تا صحبت کنیم باهم
منم احتیاج دارم با یکی حرف بزنم تا شاید یه ذره از فشارهایی که رومه کم بشه
....
خوب باشی

سلام عزیز دلم ، قربونت برم ، حتما ، ظهر جمعه خوبه ؟ میام کلوب . ساعتش رو شما بفرمایید ، صبح نگفتم که یوقت خواب نمونم.
قربونت برم الهی ، بووووس

شکیبا پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:57 ب.ظ

ساعت 3 بعد از ظهر خوبه؟
آخه من تقریبا همون موقع هاست که تازه از خواب بیدار میشم!
ان شاالله فردا 3 بعد ازظهر یا هر موقع دیگه که تو خواستی با هم حرف میزنیم.

دوست دارم دوست گلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد