یه سوال :

یه سوالی رو جایی خوندم و به نظرم خیلی جالب اومد که بپرسم تا ببینم کی می تونه جواب درست رو بده ؟! این یه سوال روانشناسیه و اگه کسی تازه خوندتش جوابش رو تو نظرات واسم بنویسه ! من هم بعدا جواب درست رو می گم ...

یک زن در مراسم ختم مادر خود مردی را می بیند که قبلا او را نمی شناخت ...

او با خود اندیشید که این مرد بسیار جذاب است !

و با خود گفت او همان مرد رویاهای من است ...

او عاشق مرد می شود . ولی از او تقاضای شماره نمی کند و دیگر آن مرد را نمی بیند .

چند روز بعد او خواهر خود را می کشد .

به نظر شما انگیزه ی او از قتل خواهر خود چه بوده ؟؟؟؟ 

حالا اینم جوابش : 

 

واسه این که احتمال می داده تو مراسم ختم خواهرش هم اون مرد رو ببینه ! 

البته مرسی که کسی بلد نبود چون این تست امریکایی واسه شناخت قاتل های زنجیره ای و افراد روانی بوده که خدا رو شکر هیچ کدوممون نیستیم

خاطرات بد ...

اینقدر غصه دارم که انگار قلبم داره می یاد تو دهنم ! مثل روزای امتحانای پایان ترم دی !!! 

مثل شب یلدا ! واااااااااااااااااااااای چقدر به روزای غمگین فکر کردم امشب ! همه ی خاطرات بد جلو چشام رژه می رن ! دلم نمی خواست آپ کنم ُ ولی دلم خواست یکم بنویسم! 

نوشته های کسی رو خوندم که مثل خنجر می رن تو دل کوچولوی من !!!  

خلاصه الان دلمان پر است از غصه و هیچکس و هیچکس نیست که بهم بگه الی غصه نخور !

I want to go with the one I love

می خواهم با کسی بروم که دوستش دارم - برتول برشت 

Translation 

I want to go with the one I love 
I do not want to calculate the cost  

  I do not want to think about whether it's good

  I do not want to know whether he loves me 

I want to go with whom I love  

    Bertolt Brecht 

        or :

می خواهم با کسی بروم که دوستم دارد  

I want to go with the one loves me

I dont want to calculate the cost

I dont want to think about whether it's good

I dont want to know whether I love him

I want to go with whome loves me

اولی ترجمه ی شعر Bertolt Brecht  بود که جایی خوندمش و دومی رو خودم نوشتم تا بدونم کی کدوم رو می پسنده ؟!

به نظرم این واقعا سوال مهمیه که آدم بخواد بین رفتن با کسی که خودش اون رو دوست داره و یا کسی که آدمو دوست داره یکی رو انتخاب کنه !!! ،  بدون توجه به عکس مسئله :

 I do not want to know whether he loves me

یا اینکه :

  I do not want to know whether I love him

به نظر شما کدومش بهتره و چرا ؟؟؟


این روز ها :

این روزا خیلی سرم شلوغ بوده و خیلی درگیر بودم ، خیلی هم فکر کردم ، توی همه جا و همه حال ...

به همه ی اتفاقایی که افتاده ، چیزایی که عوض شده ،

دوست ندارم به گذشته برگردم

نه

اصلا!

ولی خیلی از چیزا هم خیلی قشنگ نشده ...

بی خیال ، اصلا نمی خوام دیگه به چیزایی که دوست ندارم فکر کنم . به خاطر همین عمرا درباره ی کسی که کلی ناراحتم کرده چیزی نمی گم !

چند روزیه که داداشم اومده مرخصی و خیلی با هم اینور و اونور میریم ، واسه همین همه ی وقتم پر شده ،هفته ی پیش هم که اونیکی اومده بود و رفتیم مسافرت ، واسه همینم دو هفتس که نرفتم باشگاه ، کلاس زبانم هم که کنسل شد و همین امروز که داشتم از جلوی کتاب فروشی رد می شدم یادم اومد که فراموش کردم کتاب زبانو که خریده بودم بخونم !!

چقدر آدم وقتی فکر می کنه کار داره ولی بازم تایمش کلی هدر می ره !

نمی دونم چرا تا کاری نکنم که یه نتییجه ی خیلی بارز نداشته باشه، فکر می کنم بیکار بودم !

میرم مسافرت ،عذاب وجدان می گیرم .

درس نمی خونم، غصه می خورم .

خوش می گذرونم ، نگران خودم می شم ...

جالبه با این همه خیلی هم شیطونی میکنم فقط !

هرچی ذهن الهه بیشتر فکر می کنه و به قول خودش این جسم رو تنبیه می کنه که بیشتر از روی خواسته های اون عمل کنه ، الهه همش بدتر می شه ، نه بهتر !!!

حالا تو این شلوغی ، یهو رفتم آموزشگاه رانندگی واسه گواهینامه هم ثبت نام کردم ، این یه کارم خیلی خوب بود ، آخه خیلی وقته همش فکر می کردم وقت ندارم برم ، اینم واسه اینکه سوده گفت دارم می رم و تو هم بیا دیگه ، فعلا کلاسای آیین نامم تموم شده ،

 تابستونم کم کم داره تموم می شه ، هنوز واسه انتقالیمم هیچ کاری نکردم ، هنوزم نمی دونم باید بگیرم یا نه !!! الان دارم فکر میکنم که فردا برم ببینم چی می شه !

امیدوارم ادامه ی تابستونم خوب باشه .

(مثلا منظورم اینه که تا حالا خوب بوده، اگه اینو می گم واسه اینه که از آینده می ترسم ...! یه کوچولو  )